مقالات آرشیو خبر ها
کتاب لوچیانو موجی ; توپی که من دارم / بخـش هشتم

کتاب لوچیانو موجی ; توپی که من دارم / بخـش هشتم

کتاب " il pallone lo porto io " یا " توپی که من دارم (حمل می کنم) " کتابی است که به تازگی و به قلم مرد دوست داشتنی سابق یوونتوس ، یعنی موجی منتشر شده است . در ادامه می توانید ترجمه قسمت به قسمت و اختصاصی این کتاب را دنبال کنید :


" این بازیکن خیلی به ما گل میزند ، با جذب او این مشکل را حل می کنیم ، در سال 2001 این را به بته گا و جیرائودو گفتم ، علاوه بر خطرناک بودن ندود این بازیکن بسیار بازیکن بزرگی هم بود ، هافبک مهاجمی که استثنایی بود و پای راست و چپ فوق العاده ای داشت ، حتی در زدن ضربات آزاد هم تخصص داشت و البته خستگی ناپذیر بود ، همیشه در حال دویدن بود و به یاد دارم که در تمرینات باید از وی می خواستیم که کار را متوقف کند در غیر اینصورت به دویدن ادامه می داد ، حتی در رختکن هم می دوید موردی که من هرگز مانند آن را ندیده بودم ، تا به امروز می توانید دویدن های ندود در پارک " ماندریا " در نزدیکی ویلای خانم " آلگرا " همسر آمبرتو آنیلی را ببینید ، هر موقع او را ببینیم و به وی یادآوری کنم که فوتبال را کنار گذاشته وی به من می گوید که " دویدن برای من یعنی آزادی و شادابی ست " ، روزی به من گفت که در سپارتاپراگ هم تیمی هایش لقب دیوانه را برای وی انتخاب کرده بودند چونکه وی همیشه چیزی در حدود دو ساعت بیشتر به تمرینات می پرداخت ، ندود مردی از جنس یوونتوس هست چرا که زندگی وی دو قسمت است ، فوتبال و خانواده "

" تصمیم گرفتیم وی را جذب کنیم چونکه ما زیدان را باید می فروختیم و تیمی فیزیکی و سریع را تشکیل می دادیم ، ندود بازیکن مورد نظر بود اما هرگز خرید وی آسان نبود ، مذاکرات با سرجیو کرانیوتی از لاتزیو ساده بود و با 70 میلیارد لیر کار را تمام کردم اما قانع کردن ندود بزرگترین مشکل ما بود ، ندود نمی خواست به تورین بیاید ، مشکل ندود مالی نبود ، با وی تماس گرفتم اما وی به من گفت " آقای مدیر من در رم راحتم در منطقه ی اولگیاتا و در نزدیکی زمین گلف زندگی می کنم و من و خانواده ام همه چیز داریم ، چرا باید از اینجا بروم ؟ "

" برای نخستین بار با چنین مخالفتی روبرو می شدم ما هرگز ناراحت نشدم چرا که فهمیدم که ندود علاوه بر بازیکن بودن یک مرد واقعی هست ، کرانیوتی تلاش کرد تا وی را قانع کند ما وقتیکه تلاش های وی بی نتیجه ماند قراردادی که با من امضا کرده بود را پاره کرد و از من خواست تا همین کار را هم بکنم ، ندود اعلام کرد که از ماندن در لاتزیو خوشحال هست و در 15 ژوئن لاتزیو از تمدید قرارداد با ندود خبر داد "

" اما من کلمه ای بنام تسلیم نمی شناسم ، همیشه باید تلاش کرد حتی موقعیکه احساس می کنید که پیروزی غیر ممکن هست ، هنگام پیروز شدن لذت چند برابری را تجربه می کنید ، علاوه بر این من از فروش زیدان مطمئن بودم و می ترسیدم که نتوانیم جانشینی برای وی پیدا کنیم ، در کنفرانس خبری اعلام کردم که ندود نخواهد آمد و وی فروشی نیست ، یک واقعیت بود البته من تنها به خود دروغ می گفتم چرا که کار جذب ندود تمام نشده بود و فقط به یک برنامه ی هوشمندانه نیز داشت "

" با وی تماس گرفتم : پاول از تو میخوام تا یک خوبی در حق من بکنی ، از تو نمی خوام که به یووه بیای ، حداقل به تورین بیا یک نگاه بنداز و اگر نخواستی به یووه بیای ما همچنان دوست بمونیم ، من برای تو یک هواپیمای شخصی می فرستم تا کسی بویی نبره " ، ندود قبول کرد و در دام من افتاد ، من بلافاصله بعد از تمام شدن صحبت هایم با ندود ، با خبرنگاران و شبکه های تلویزیونی تماس گرفتم و به آن ها گفتم که که " ندود داره به یوونتوس میاد "

" همین که ندود از هواپیما پیاده شد با خبرنگاران روبرو شد ، ندود شگفت زده شده بود و من هم خود را عصبانی نشان دادم البته با تمام خوشحال بودم درست مانند دیوانه ها ، ندود را به پارک " ماندریا " و زمین گلف تورین بردیم درست در نزدیکی کاخ سلطنتی ویناریا ، ندود خوشحال بود "

" چشم های ندود برق میزد ، از آن بهشت لذت می برد ، یوونتوس نزدیک شده بود اما ادامه ی کار با هواداران لاتزیو بود ، بعد از آن روز ندود به خائن تبدیل شد ، روز 4 جولای ندود تسلیم شد و گفت : به یووه خواهم رفت ، در یووه به همه چیز دست یافت حتی توپ طلا ، اعتماد خانواده ی آنیلی در خارج از میدان را هم کسب کرد و امروز یکی از تعضای هیات مدیران باشگاه است "


ترجمه : «جامعه مجازی هواداران باشگاه یوونتوس»


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
سهیل شناس خوش
سهیل شناس خوش«نگارنده اخبار»
ارتباط با نگارنده: